خودم، اراک، حدود 1360 خورشیدی، عکس ولی الله شمشیربندی داشتن کتابخانه حتا اگر آذینی باشد روی کودکان و آیندگان تاثیر خوبی می گذارد ماکسیم گورکی کتابی دارد به نام دانشگاه های من و منظورش از دانشگاه، بالیدن در بستر جامعه و کوشش و کنش های اجتماعی است به نظرم در کنار دانشگاه های من، بسیاری می توانند از کتابخانه های من نام ببرند، کتابخانه هایی که بی گمان به یاری پرورش و بالیدن آنها آمده است یک در سال‌های کودکی، پدر من کتابخانه ای داشت که البته آب رفته و کوچک شده بود در آن کتابخانه ی چوبی شیشه ای، کتاب‌ها تاریخی، ادبی و داستانی به چشم می خورد جرج ارول، واسیلی یان، جک لندن، آل احمد، ناصر خسرو، جواهر لعل نهرو، ابن بلخی و ساکنان قفسه ها بودند در آنجا، یک دوره کتاب هفته هم بود که بعدها فهمیدم چه مجموعه ی نابی است نیز کتابهای جیبی نشر فرانکلین که کتابخوانی را همگانی کرده بود همانگونه که نوشتم کتابخانه ی پدر در آن سالها کوچک شده بود بگیر و ببندهای نخستین سالهای پس از انقلاب، او را
آخرین مطالب
آخرین جستجو ها